جالب است بدانید؛ سفر ترک اعتیاد با تکمیل درمانهای مرکز توانبخشی متوقف نمیشود. بلکه بهبودی کامل مستلزم رعایت کردن قوانین پس از ترک و متمرکز بودن روی داشتن زندگی، خانواده، کار و روابط سالم و پاک است. همچنین این در صورتی اتفاق میافتد که فرد رهاشده از اعتیاد، لغزش نداشته باشد و دوباره در دام اعتیاد نیفتد.
در این محتوا قرار است؛ تجربه لغزش مواد مخدر یک فرد ایرانی را بررسی کنیم. او توانسته بر عود دوبارهی اعتیاد خود غلبه کند. با ما هرماه باشد و بخوانید داستان آنچه که از محیط توانبخشی آموخته است؛ و راهکارهای موثری که پس از توانبخشی به او کمک کرده است تا بر لغزش خود غلبه کند.
داستان و تجربهی لغزش در ترک اعتیاد
تولد ۲۲ سالگیم بود؛ ۲۴ ساعت بود مواد نکشیده بودم؛ گوشهی یکی از خیابونهای شهر افتاده بودم؛ دور و برم خالی شده بود، هیشکی نبود؛ نه خانوادهای، نه دوستی، حالم خیلی بد بود؛ خمار مواد بودم. بی پول شده بودم؛ به ناامیدی کامل رسیده بودم؛ دیگه هیچ چشماندازی برای آینده نداشتم. دلم میخواست بتونم اینقدر مواد بکشم که بیهوش شم و دیگه بیدار نشم.
اولین بارها همیشه دردسرساز هستند!!!
اولین بار که شیشه کشیدم ۱۹ سالم بود؛ انگار دنیا مال من بود، روی ابرها بودم؛ مغزم خالی از هر چی غم و غصه بود. دیگه حس بی ارزشی، شکست و نفرت از خودم نداشتم. با خودم گفتم فقط تفریحی، فقط هفتهای یک بار، کنترلش میکنم؛ اما نشد؛ شد هر روز، دیگه کنترلی روی کشیدن نداشتم؛ هر چی دستم میرسید، میکشیدم؛ مواد توهم زا، گل و… بعد مدتی متوجه شدم که مواد کشیدن شده عادت برام، در واقع معتاد شده بودم.
خونواده ۴ نفره بودیم؛ منو و خواهرم و مادر و پدرم، بابام تاجر و پولدار بود؛ چون وقت نداشت، خیلی به امور خونه و اینکه خانوادهاش چطوری وقت میگذرونن، توجهی نداشت، فقط تنها کاری که انجام میداد تا صدای ما در نیاد و شکایتی از زندگی نداشته باشیم؛ هر زمان درخواست پول داشتیم، سریع حسابامون رو پر میکرد.
یکی از عوامل ادامهی اعتیادم جدایی پدر و مادرم بود
کنکور دادم و رتبه نیاوردم، دانشگاهم نتونستم برم. بیکار بودم و همش پی خوشگذرونی با دوستام، جیبمم هر زمان به بابام میگفتم، پر پول بود.
یک سال به همین منوال گذشت تا اینکه اعتیاد منو، مادرم متوجه شد؛ به بابام گفت، ولی چه فایده، نگو آقا سرش با یک خانم دیگه گرمه و به مادرم خیانت کرده و همین اعتیاد من بهانهای شد برای دعوای پدر و مادرم و جداییشون، پدرم گفت خسته شده از زندگی کردن با ما و اینکه هر چی کار میکنه باید خرج ماها کنه.
مادرمم دیگه تحمل نکرد و مهریهاش گرفت و از بابام جدا شد؛ تونست با همون پول یک خونه پایین شهر اجاره کنه و منو و خواهرمم برد پیش خودش، ولی زندگی سخت شد برامون، مادرم قبلا خیاطی میکرد؛ رفت داخل یک کارگاه خیاطی، کارکردن، خواهرمم که کوچیک بود؛ منم که معتاد و عرضه هیچ کاری رو نداشتم.
عامل دوم ادامهی اعتیادم، کمپ غیرمعتبر بود
مادرم گفت باید ترک کنم؛ واگرنه باید از این خونه برم، چون نمیتونست هم خرج خونه رو بده، هم خرج اعتیاد منو، رفتیم کمپ ترک اعتیاد، ۲۳ روز اونجا بودم؛ خیلی سخت بود ترک کردن برام، کمپ جالبی نبود، زیاد رسیدگی نداشتن؛ ولی خب چارهی دیگهای نداشتم، چون ارزون بود؛ باید تحمل میکردم. روز ۲۴ اومدم از کمپ بیرون، رفتم خونه، مادرم خوشحال بود که تونستم ترک کنم.
اما این خوشحالی دوامی نداشت؛ چون به یک هفته نکشیده، دوباره رفتم سراغ مواد، مادرم فهمید و منو از خونه بیرون کرد. حالا من یک پسر ۲۱ ساله تنها بودم با اعتیادم، بیکاریم و بی پولیم. برای بقا تلاش زیادی کردم؛ با هر جور آدم خلافی طرح رفاقت میریختم تا فقط بتونم پول موادم جور کنم و زندگیمو بگذرونم.
پیشنهاد مطالعه: تجربه ترک شیشه
روز تولدم خدا بهم معجزهاش هدیه داد؛ چون همون گوشه خیابون، مادرم منو دید؛ یک سال میشد همو ندیده بودم، خلاصه که از شدت مواد نکشیدن و خماری، بیهوش شده بودم و وقتی بیدار شدم؛ خودم داخل کمپ ترک اعتیاد دیدم.
اولین قدم من برای ترک اعتیاد، رفتن به کمپ بود
داستان اصلی ترک من از اینجا شروع شد که به کمک مادرم به یک کمپ ترک اعتیاد معتبر و صد البته کاربلد برده شدم؛ تونستم مواد کنار بزارم و ترک کنم. جایی که رفتم نسبت به کمپ قبلی خیلی مکان بهتری بود.
با برنامههای موفق زیر تونستم اعتیاد در عرض یک ماه کنار بزارم:
- سم زدایی: معمولاً اولین قدم برای پاکسازی بدن از مواد مخدر و مدیریت علائم ترک است.
- مشاوره و روان درمانی: درمانهای فردی، گروهی و یا خانوادگی که خیلی به شناسایی دلایل اصلی مصرف مواد، ترمیم روابط و یادگیری مهارتهای مقابلهای سالمتر کمک میکنند.
- دارو درمانی: معمولا از دارو برای مدیریت علائم ترک، جلوگیری از عود، یا درمان هر گونه بیماری روانی همزمان مانند: افسردگی یا اضطراب استفاده میکنند.
- پیگیری طولانی مدت بعد ترک: این پیگیریها میتواند؛ به جلوگیری از عود و حفظ هوشیاری کمک کند. ممکن است؛ شامل: شرکت در گروههای پشتیبانی حضوری منظم یا جلسات مشاوره برای کمک به حفظ روند بهبودی فرد بیمار باشد.
اقداماتی که من رو از لغزش و عود دوباره به سمت مواد مخدر نجات داد
لغزش یا عود نشانه شکست و ضعف نیست! چون حتی در مسیر بهبودی میتواند، اتفاق بیفتد. افراد بیماری که به دنبال بهبودی کامل هستند؛ باید مطمئن شوند که جزو اولین کسانی نیستند؛ که لغزش داشتهاند و آخرین نفر هم نخواهند بود. پس احساس شرمندگی نداشته باشند؛ برای مقابله با لغزش دوباره انجام مراحل زیر کارگشا است.
۶ روش موثر و مهم برای جلوگیری از لغزش و عود
مطالعات نشان داده است؛ مهم نیست که برنامه توانبخشی فردِ رها یافته از اعتیاد، چقدر طولانی بوده است؛ راههای موثر زیادی وجود دارد که میتوانند از بازگشت به مسیر اعتیاد، جلوگیری کنند.
۱. مثبت اندیش بودن: اطراف خودم رو با افرادی احاطه کردم؛ که دیدگاهی خوش بینانه دارند؛ به من اعتماد دارند و از من حمایت میکنند و من نیز به آنها اعتماد دارم.
۲. مشاورههای فردی یا گروهی را ترک نکردم: برنامههای درمانی کمک کردند تا بتونم مهارتهای پیشگیری از عود، و مدیریت موقعیتهای محرک رو یاد بگیرم. همچنین کمک کردند تا ارزیابی کنم که با چه کسانی وقتم بگذرونم و معاشرت داشته باشم. در کل این کارها باعث پویایی موقعیت، و نحوه تغییر افکار منفی و رشد الگوهای رفتاری مثبت در من شد.
۳. مدیریت محرکها: محرکها مثل: هر چیزی که یادآور رفتار اعتیادآور قبل بود و ممکن بود میل شدیدی رو برای تجربه مجدد آن رفتار در من برانگیزد. این میتونست شامل: یک فرد، مکان، موقعیت استرس زا، واقعه و رویدادی تلخ، یا عامل دیگری باشد؛ که احساسات مثبتی رو در مورد مواد مخدر در من برانگیزد. لذا تونستم با مهارتهای مقابلهای قوی، از لغزش دوبارهی اعتیادم جلوگیری کنم.
اگر تجربهی یک عود داشتهاید، یادگیری بهترِ اجتناب، مدیریت یا مقابله با محرکها میتواند به پیشگیری از محرک دیگر کمک کند.
۴. شبکه پشتیبانی و حمایتی قوی: سعی کردم اطرافم رو با خانواده (مادرم و خواهرم) و دوستان جدیدی که حامی من بودند؛ پر کنم. چون میتونستن روی سبک زندگی من اثرگذار باشند.
بهترین کار این است؛ که ارتباطتان را با کسی که هنوز به طور فعال از مواد مخدر یا الکل استفاده میکند، قطع کنیم. این افراد میتوانند محرکهای قوی برای رفتار اعتیاد آور باشند.
۵. مدیریت استرس: یاد گرفتم تا استرسم رو مدیریت کنم! چون باعث سالمتر و شادتر شدن من میشد.
با انجام تکنیکها یا تغییرات در زندگی که شامل: ورزش منظم، خوردن یک رژیم غذایی سالم، تفکر مثبت، یوگا، مدیتیشن، نوشتن افکار روزانه، تجدید مشارکت در سرگرمی یا فعالیتهایی که قبلا دوست داشتید، موسیقی، هنر یا زمینههای دیگر است؛ میتوان آرامش و عدم اضطراب را در زندگی دوباره تجربه کرد.
۶. انجام کارهای خدماتی: به دیگران کمک میکردم؛ تا بتونم عزت نفسم رو افزایش بدم؛ انزوا رو کنار بزارم و در کنار دیگر افراد جامعه قدم بردارم، افسردگی و اضطرابم رو کاهش بدم و حس مفید و باارزش بودن داشته باشم. همه اینها عوامل قدرتمندی در بهبود سلامت روانی من بودند.
تغییر زندگی و بهبودی کامل من بعد از توانبخشی و عدم لغزش
در حال حاضر ۲۵ سالمه و ۳ ساله که پاکم، خوشحالم که تونستم اعتیاد بزارم کنار و دوباره زندگی سالمی داشته باشم.
کار میکنم؛ ورزشهای فردی و گروهی انجام میدم، به دنبال یادگیری مهارتهای جدید هستم؛ آخر هفتهها رو با مادرم و خواهرم و گاهاً با دوستان جدیدم وقت میگذرونم، به دیگران کمک میکنم، جلسات مشاوره روان درمانی رو ادامه میدم؛ روی اهدافم متمرکزم و از لغزش و عود به سمت مواد مخدر ترسی ندارم؛ چون برنامهی بهبودیم رو مرتبا مرور و تکرار میکنم و به دنبال اعمال تغییرات مثبت در هر جنبه از زندگی خودم هستم.
درسته من معتاد شدم؛ پدرم ما رو رها کرد و مادرم و خواهرم بدون سرپرست شدن، اما همیشه امید و معجزه در زندگی وجود دارد.
خوشحال میشم داستان منو بخونین تا کمکی بشه برای شمایی که اعتیاد دارین یا ترک کردین و لغزش داشتین؛ تا شما هم بتونین از اعتیاد رهایی پیدا کنین.
گردآوری توسط: راهی به سوی نور
یک پاسخ
۳۳ سالم اولین بار ۱۸ سالگی مواد امتحان کردم گفتم دیگه نمیکشم ولی همین دیگه نمیکشم شد ۹ سال کشیدن ۳ بار برای ترک اقدام کردم
دو بار تو خونه یک بارم رفتم کمپ، ولی نشد که نشد و هر سه دفعه لغزش داشتم
حالا بقول این رفیقمون خدا برا منم معجزه کرد و یک آدم خوب سرراهم قرار داد.
برای چهارمین بار رفتم کمپ و این دفعه واقعا ترک کردم و دیگه لغزش نداشتم
البته وجود مشاورم بی تاثیر نبود، مشاور کمپی که رفته بودم خیلی آدم خوبی بود
پیگیر درمانم بود، هفته ای یکبار تماس میگرفت و جلسات مشاوره برگزار میکرد چه فردی چه گروهی
خوشبختانه الان ۵ ساله پاکم
یک سالی هم میشه ازدواج کردم و شغل و درآمد دارم و خدا خیلی دوسم داشت که اراده ترک کردن بهم داد