موسسه راهی به سوی نور

بهترین کمپ ترک اعتیاد شرق تهران

پدرم تریاک می کشید منم کنجکاو شدم تجربه مصرف مواد مخدر در نوجوانی

در کمپ ترک اعتیاد راهی به سوی نور از تجربیات مصرف کنندگان برای شما عزیزان گذاشته می‌شود. تا در موارد مشابه، جوانان تحت تاثیر محیط قرار نگرفته و بتوانند در مسیر و زندگی پاک قدم بگذارند. تجربه فردی در این قسمت بیان شده که در حال حاضر در کمپ ترک اعتیاد به سر می‌برد و سابقه مصرف مواد مخدر مختلف از جمله تریاک، شیشه و هروئین را داشته است.

پدرم تریاک می کشید منم کنجکاو شدم تجربه مصرف مواد مخدر در نوجوانی

  • نام مستعار: داوود
  • سن: ۴۱ سال
  • وضعیت: مجرد
  • شهر: قم

پدرم را میدیدم که تریاک می کشید

در خانواده مذهبی در شهر قم زندگی می‌کردم. تک فرزند بودم و خواهر و برادری نداشتم. مادرم مذهبی بود و پدرم تریاک می‌کشید. وقتی بچه بودم و می‌دیدم که پدرم تریاک اسفاده می‌کند بسیار کنجکاو بودم که بدانم کشیدن تریاک چه احساسی می‌تواند داشته باشد. از زمان کودکی این موضوع در سر من بود.

وقتی که هفت سال داشتم به صورت پنهانی به داخل اتاق پدرم رفتم؛ اولین بار طبق چیزی که از پدرم مشاهده کرده بودم انجام دادم. پس از آن تا ۱۵ سالگی چیزی را استفاده و امتحان نکردم. اما وقتی به آن سن ۱۵ سالگی رسیدم خیلی اهل دعوا با دیگران بودم؛ از طرفی پدرم را از دست داده بودم و این موضوع به من فشار زیادی وارد کرده بود. پس از این که پدرم فوت کرد من به سراغ وسیله های او رفتم و در وسیله هایش تریاک پیدا کردم؛ بعد از آن از ۱۵ سالگی تا ۲۱ سالگی تریاک مصرف می کردم.

شروع تجربه مصرف هروئین و شیشه

به درس علاقه ای نداشتم، پس ادامه تحصیل ندادم. تصمیم گرفتم که کار کنم. خانه را ترک کردم و برای کار به تهران رفتم. در یک مغازه مشغول به کار شدم و برای اینکه بتوانم بیشتر کار کنم، مصرف مواد رو بیشتر کرده بودم. بعد از آن تصمیم گرفتم که با دوستانم به مسافرت بروم وقتی رفتم سفر با چندتا از دوستانم به من پیشنهاد استفاده از هروئین دادند و من قبول کردم. شروع به استفاده و مصرف هروئین کردم. بعد از مدتی در یک کارخانه  مشغول به کار شدم؛ در آنجا پیشنهاد شیشه به من دادند و استفاده کردم.

مطالعه بیشتر: ترک هروئین در کمپ

 تجربه ترک هروئین و شیشه و رفتن به کمپ ترک اعتیاد

فکر می کردم با کار می‌توانم هروئین را ترک کنم؛ اما فقط بدتر و بدتر می‌شد. اعتبارم را در کار و زندگی از دست داده بودم. چهره ام تغییر کرده بود و دیگر خجالت می کشیدم که پیش مادرم بروم. جایی را نداشتم و هرچه که درآمد داشتم و درمیاوردم برای خرج مواد و مصرف آن می‌رفت. تا اینکه خسته شدم و تصمیم گرفتم برای همیشه مصرف مواد را کنار بگذارم و ترک کنم. بعد از ترک هم تشکیل خانواده بدهم.

به همین دلیل این موضوع را با یکی از دوستانم که سابقه ترک مواد مخدر را داشت و صاحب کارم هم بود در میان گذاشتم. او هم این پیشنهاد را داد تا به  کمپ ترک اعتیاد بروم و سم زدایی بدن از مواد مخدر رو شروع کنم. باهم به اینجا آمدیم. الان یک ماه است که در کمپ راهی به سوی نور هستم و خداروشکر همه چی خوب است؛ تصمیم داشتم که از یک جایی شروع به ترک کنم. چون از زندگی قبلی خودم خسته شده بودم و نیاز داشتم تا تغییراتی را در خودم و زندگیم ایجاد کنم.

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایر مطالب پیشنهادی...