جوانان ممکن است در شرایط مختلف و تحت تاثیر محیط در مسیر نادرستی قرار بگیرند، اما اگر بخواهند می تواند در بدترین شرایط به مسیر سبز و پاک زندگی بازگردند. در این قسمت یکی از کسانی که به صورت کامل در کمپ ترک اعتیاد راهی به سوی نور درمان شده است تجربیات و گذشته خود را به صورت خلاصه نوشته است.
- سن: ۳۳
- وضعیت: متاهل
- شغل: تراشکار
- محل سکونت: تهرانپارس
- اصالت: مشهدی
فرزند دوم خانواده هستم، پدرم ۵۸ سال و مادرم ۵۵ سال هستن. از خودم یه خواهر بزرگتر و دو برادر کوچیکتر دارم. پدر و مادرم هر دو مواد مخدر مصرف میکردند، پدرم که مواد مخدر شیشه هم میفروخت.
همیشه استرس داشتم که پدرم را از دست بدهم و بارها جلوی چشم من پدرم از دست پلیس فرار کرده بود و یک بار هم دستگیر شد. پلیس او را کتک میزد و من خیلی ترسیده بودم با اینکه حدود ۸ سال سن داشتم از ترس شلوارم را خیس کردم.
تجربه مصرف مواد مخدر شیشه در نوجوانی
دوران مدرسه ظاهرا بد نبود با اینکه کسی زورش به من نمیرسد و همه بچه ها از من حساب می بردند اما خودم حال خوبی نداشتم. اصلا دلم نمیخواست سر کلاس ها بشینم و درسها رو گوش کنم. سره هر کلاس باید دو بار اجازه میگرفتم و به بیرون میرفتم وگرنه احساس خفگی میکردم.
پیشنهاد مطالعه: تجربه لغزش در ترک مواد مخدر شیشه
همیشه بیقرار بودم بارها معلما پدر و مادرم من را خواستند که به مدرسه بیان، اما اکثرا که نمی آمدند که هیچ و بارها من بخ خاطر این موضوع تنبیه و جلوی دفتر نگه میداشتند. اما وقتی که می آمدند اصلا توجهی به حرف مدیر و معلم نمیشد. مدیر و معلم بارها به پدرم گفت که باید منو پیشه مشاور ببرند اما آنها توجهی نمیکرند.
کلاس چهارم سیگار رو از پدرم دزدیم و کشیدم، این کار رو همیشه انجام میدادم. بعد مدتی پدرم فهمید و اصلا برخورد بدی با من نداشت. از کلاس اول راهنمایی به من میگفت برای مصرف مواد مخدر شیشه و فروش مواد بهش کمک کنم و من هم این کار رو میکردم.
شروع مصرف مواد مخدر در خانواده
بعضی وقتها پدرم به من میگفت تو هم بکش و من از دوم راهنمایی مصرف مواد مخدر را شروع کردم. پدرم بعضی وقت ها من رو میفرستاد برای تحویل گرفتن جنس و گاهی هم برای تحویل دادن جنس. تا ۱۸ سالگی همین روند رو ادامه دادم تا اینکه گفت دیگه نمیتونم خرج تو رو بدم باید خودت کار کنی.
مطالعه مقاله مرتبط: تجربه ترک هروئین در دوران جوانی
من هم که هم مواد مصرف میکردم و هم سیگار و هم کلی خرج دیگه داشتم، رفتم یه جا صحبت کردم و شروع به کار میکانیکی کردم. انجا چون یه نفر مصرف کننده بود من رو با قرص متادون آشنا کرد. اونجا حدود یک سال کار کردم و هم قرص میخوردم و هم تریاک میکشیدم و هم بعد از یه مدت به خاطر اینکه چرت نزنم شیشه مصرف میکردم.
یک روز در خیابان دستگیر شدم و به کمپ ترک اعتیاد اجباری دولت منتقل شدم، چهار ماه اونجا بودم و خیلی به پدرم زنگ زدم ولی میگفت کاری نمیتونم بکنم.
لغزش در مصرف مواد مخدر شیشه بعد از ترک کمپ
از کمپ که امدم بیرون با یه نفر که همونجا آشنا شده بودم شیشه گرفتم و شروع کردم به فروختن مواد مخدر شیشه. تصمیم گرفتیم که خودمان مصرف نکنیم و فقط بفروشیم.
بعد سه روز هر دو نفر لغزش کردیم و مصرف رو دوباره شروع کردیم. ۱۴ ماه کارتن خوابی کردم، تا یک روز پسرخالم که از بچه گی با هم بزرگ شده بودیم امد و من رو به کمپ ترک اعتیاد برد و خیلی کمکم کرد و هزینه کمپ ترک اعتیاد من رو داد.
بعد منو به یکی از دوستانش معرفی کرد که انجمنی بود و تراشکاری داشت و وضع مالی خوبی هم داشت. دوستش خیلی به من لطف داشت و دو سال تمام اونجا کار کردم. حساب کتاب حقوقم دست خودش بود و همونجا میخوابیدم.
توی این فاصله پدرم به زندان افتاد و مادرم امد دنبالم که کمک کنیم آزادش بشه. من که کاری از دستم برنمیاد ولی صاحب کارم با کمک یه وکیل کمک کرد و آزادش کرد.
تجربه ترک در کمپ ترک اعتیاد
خیلی خوب کار میکردم و با کمک پسرخالم و صاحبکارم تونستم ازدواج کنم و خونه اجاره کنم و دیگه اونجا نخوابم. خیلی خوشحالم و چند سالی میشه که ترک کردم، چند بار وسوسه شدم، حتی پدرم یک بار منو وسوسه کرد اما من دیگه نمیخواستم ادامه بدم.
از وقتی جلسات برای مشاوره به کمپ ترک اعتیاد رو شرکت میکردم و خیلی مواظب بودم تا دیگه سمت مواد مخدر شیشه نرم و پاک بمونم. خیلی تشکر میکنم از عوامل و همه کسانی که در کمپ به من کمک کردند، خیلی رفتن به کمپ تاثیر داره و زندگی آدمو به کلی عوض میکنه.
پیشنهاد میکنم اگه واقعا قصد ترک دارید به یه کمپ خوب برید و پاک بشید، ببینید زندگی چقدر عوض میشه. در نهایت تشکر میکنم از همه و خدا بهشون سلامتی بده.
باعث خرسندی ما است با مرکز راهی به سوی نور برای مشاوره ترک اعتیاد تماس بگیرید تا مسیر جدیدی را با ما در سفر خود به سوی آینده ای روشن و امیدوارکننده آغاز کنید.
گردآوری توسط: راهی به سوی نور