موسسه راهی به سوی نور

بهترین کمپ ترک اعتیاد شرق تهران

تجربه معتادی که کراک را ترک کرده

در این قسمت یکی از کسانی که به صورت کامل در کمپ ترک اعتیاد راهی به سوی نور درمان شده است تجربیات و گذشته خود را به صورت خلاصه نوشته است. جوانان ممکن است در شرایط مختلف و تحت تاثیر محیط در مسیر نادرستی قرار بگیرند، اما اگر بخواهند می تواند در بدترین شرایط به مسیر سبز و پاک زندگی بازگردند. خواندن این نوشته کوتاه از یک جوان خالی از لطف نیست.

تجربه ترک مواد مخدر کراک

۳۳ سال سن دارم مجرد هستم تا اول راهنمایی درس خوندم رفتم سراغ رفیق بازی و مشروب خوری مغزم نمی‌کشید که درس بخونم تک فرزند بودم و شدیداً احساس تنهایی می‌کردم.

پدرم مصرف‌کننده بود و مادرم همیشه مریض بود و توی بیمارستان بستری بود، وابستگی شدیدی به مادرم داشتم و همیشه توی بغل مادرم می‌خوابیدم. مادرم درگیر سرطان شده بود و من همیشه نگران از دست دادنش بودم، حال و روز خوبی نداشتم و از ۸ سالگی برای اینکه حال خوب پدرم رو که با دوستاش مواد مصرف کرد رو تجربه کنم، یواشکی می‌رفتم سراغ قل قلی بابام و چند کام ازش می‌گرفتم حال می‌داد کاش الان هم بود.

اعتیاد به مواد مخدر کراک+

شروع مشکلات و اضطراب در خانواده

تا حدود ۱۲ سالگی یواشکی بود و خیلی کم اما بعد از اون شروع کردم به خوردن مشروب که اونم از ۲۰ لیتری‌های بابام می‌دزدیدم و جاش آب می‌ریختم و اونم می‌فهمید و کاری باهام نداشت، همینم دائم حالمو خوب نمی‌کرد و همچنان اضطراب داشتم.

پیشنهاد مطالعه: تجربه ترک یک جوان معتاد به شیشه

یک روز توی همون ۱۳ سالگی اقدام به خودکشی کردم و یک قاشق مرگ موش خوردم که بمیرم اما فقط حالم بهم خورد و چیزی نشد. هرچی زمان می‌گذشت من با مواد جدیدتری آشنا می‌شدم و بیشتر درگیر مواد مخدر می‌شدم، مصرف کراک و شیشه و قرص و همچنان حشیش هم می‌کشیدم، توی سن ۲۳ سالگی دوباره اقدام به خودکشی کردم و یک آمپول هوا به خودم زدم با یک سرنگ ۳ سی سی ولی فقط رگن باد کرد و چیزی نشد.

بعدش آمدم کراک و شیشه رو داخل سرنگ تزریق کردم به خودم که بمیرم، اما رفتم توی کما و چند وقت بعد دوباره از بیمارستان مرخص شدم و این داستان ادامه پیدا کرد. چند وقت بعد با یک دختری دوست شدم که آرامش خوبی بهم می‌داد و من همچنان مصرف کراک رو داشتم. چند سالی هر هفته می‌دیدمش، اون مصرف‌کننده نبود و بعد از اینکه فهمید من مصرف می‌کنم، از من جدا شد و من اوضاع بدتری رو تجربه کردم.

حوصله هیچ چیز و هیچ کسیو نداشتم تا توی خونه بحث می‌شد من تیغ برمی داشتم و به خودم حمله می‌کردم و آسیب می‌زدم. برای اولین بار منو فرستادن کمپ ترک اعتیاد و فقط ۴ ساعت پاک موندم و دوباره بعد از اینکه ترخیص می‌شدم، شروع به مصرف مواد می‌کردم و این موضوع چند بار دیگ تکرار شد. چند بار هم بیمارستان روانی و امین آباد بستری شدم، اما خوب نشدم.

رفتن به مسیر ترک اعتیاد و مواد مخدر

اوایل سن ۳۰ سالگی، بعد از یک دوره مصرف کراک و شیشه پدرم به کمک عموهام منو فرستادن مرکز ترک شیشه و چند ماهی که داخل کمپ بودم، پدرم سکته کرد و از دنیا رفت. درحالی که فقط ۵۶ سال سن داشت و خیلی‌ها میگن از دست من دق کرد. اما من فقط یکبار تونستم برم سره مزارش چون یا درحال مصرف مواد مخدر بودم یا توی کمپ‌ها برای ترک اعتیاد و یا اصلاً فراموش کرده بودم. حتی فراموش کرده بودم مادرم بیمار دارم که داخل خونه تنها مونده.

حدود ۶ ماه از مرگ پدرم گذشته بود که مادرم هم به دلیل ابتلا به کرونا از دست دادم و من همچنان توی کمپ ترک اعتیاد بودم. حالا حدو ۲ سال و نیم شده که بیرون کسی رو ندارم و با قدرت داخل کمپ می‌مونم و بعد میرم بیرون به حدی مصرف می‌کنم که بمیرم و بعد دوباره توسط عموهام به کمپ فرستاده میشم و این شده تکرار زندگی من.

کمپ ترک اعتیاد شروعی دوباره

خسته شدم این بار توی این کمپ آخر یه چیزایی رو متوجه شدم. فهمیدم که من از نظر روانی هم نیاز به درمان دارم. بیماری اعتیاد من تک بعدی نیست و باید از جاهای دیگه هم درمان بشم. اینبار می‌خوام بیرون از اینجا هم تمام تلاشم رو بکنم برای پاک موندن. به من گفتن برای پاک موندن باید جلسات رو به طور منظم پیگیری کنم و در کنار جلسات از یک روانشناس و روانپزشک هم کمک بگیرم که بیرون از کمپ بتونم پاکیمو ادامه بدم.

در آخر هم دعا می‌کنم برای تمام کسانی که درگیر اعتیاد هستن، خدا به همه کمک کنه تا بتونن سالم بمونن و طعمم واقعی زندگی و آرامش رو بچشن. خدا نگاهی هم به من بکنه انشاالله.

باعث خرسندی ما است با مرکز راهی به سوی نور برای مشاوره ترک اعتیاد تماس بگیرید تا مسیر جدیدی را با ما در سفر خود به سوی آینده ای روشن و امیدوارکننده آغاز کنید.

گرد آوری توسط: راهی به سوی نور

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایر مطالب پیشنهادی...